از پنجره ای که نیست
نگاه ام را پرت می کنم
کف خیابانی که اگر بود
حافظِ رازِ قدم های ما می شد ..
قدم هایی که نیست ..
انتظار
طعم دو دلی می دهد ؛
حسِ مهبمِ حضوری
حسِ مهبمِ حضوری
که نیامده
رفته است ...
سیدمحمد مرکبیان
نظرات شما عزیزان: