و من بی پرده، چیزهایی از خودم خواهم گفت دوست من!
چیزهایی که دربارهشان تردیدی ندارم
من زندگی سرشاری داشتهام
مسافر تمام شاهراهها بودهام
و مهم تر از این
من رهرو راه خودم بودم
پشیمانیهایم اندکاند
و آن قدر ناچیز که یادشان نمیکنم
من هرآنچه را که باید انجام دادم
همه را بدون استثناء
من برای هر مرحله از زندگی برنامهای داشتم
و در راههای فرعی هر قدم را به دقت برداشتم
و مهمتر از این، خیلی مهمتر از این حرفها
این کار را به شیوه خودم پیش بردم
بله حتما یک وقتهایی هم پیش میآمد
که بیش از آنچه لازم بود لقمهها را بجوم
و این مال وقتی بود که شک داشتم
همه را میخوردم و بالا میآوردم
همه اینها را از سر گذراندم
ولی همچنان سرم بلند بود و به راه خود وفادار بودم
من عشق ورزیدهام، خندیده ام، گریستهام
به قدر کافی سهم از ناکامی داشتهام
و حالا که اشک ها فرومینشینند
گذشتهها مرا به خنده میاندازند
فکر این که همه آن کارها را من انجام دادم
و شاید همه را بدون خجالت
نه! هرگز شرمنده نخواهم بود
چون همه آن کارها را به شیوه خودم انجام دادم
چون مرد یعنی هرآنچه به دست آورده
چیزهایی که با تمام وجود حسشان میکند ـ
و اگر خودش نباشد یعنی که مفت باخته
مرد کسی نیست که به آسانی به زانو در میآید
زندگیام گواه است که من
در برابر بادها ایستادم( ضربهها را تاب آوردم)
و هرچه کردم به شیوه خودم بود