نه تو می مانی و نه اندوه و نه هیچ یک از مردم این آبادی... به حباب نگران لب یک رود قسم، و به کوتاهی آن لحظه شادی که گذشت، غصه هم می گذرد، آنچنانی که فقط خاطره ای خواهد ماند... لحظه ها عریانند. به تن لحظه خود، جامه اندوه مپوشان هرگز. "سهراب"
نویسنده :
Arash - ساعت 1:34 روز
شنبه 23 ارديبهشت 1391برچسب:,
نویسنده :
Arash - ساعت 20:51 روز
جمعه 22 ارديبهشت 1391برچسب:,
درست است که تو را ندارم ،
ولی لحظه هایی دارم سرشار از تو
درست است که تو را ندارم ،
ولی چشم هایی دارم که به یادت بی اختیار می شوند،... خیس لحظه های با تو بودن
درست است که تو را ندارم ،
ولی لبخندهایت که یادم می آید ، شده اند عامل خنده هایی که همه مرا بابتشان، دیوانه ام می خوانند ...
نویسنده :
Arash - ساعت 20:26 روز
جمعه 22 ارديبهشت 1391برچسب:,
یعنی میشود روزی برسد
که بیایی
مرا در آغوش بگیری
بخواهم گله کنم
بگویی هیس...
همه کابوس ها تمام شد ...!!!
نویسنده :
Arash - ساعت 20:12 روز
جمعه 22 ارديبهشت 1391برچسب:,
چند وقتیست
هر چه می گردم
هیچ حرفی بهتر از سکوت پیدا نمی کنم ...
نگاهم اما ...
گاهی حرف می زند
گاهی فریاد می کشد...
و من به دنبال کسی می گردم
که بفهمد یک نگاه خسته
چه می خواهد بگوید...
نویسنده :
Arash - ساعت 20:9 روز
جمعه 22 ارديبهشت 1391برچسب:,
میخواهی کودک باشی... کودکی که به هر بهانه ای به آغوش غمخواری پناه می برد و آسوده اشک می ریزد... بزرگ که باشی باید بغض های زیادی را بی صدا دفن کنی...!!گاهی دلت از سن و سالت میگیرد...
نویسنده :
Arash - ساعت 1:38 روز
جمعه 22 ارديبهشت 1391برچسب:,
منــ نه عاشقــ هستمــ و نه محتاجـ نگاهیـ که بلغزد بر منــ
منــ خودمــ هستمــ و یکــ حســ غریبــ
که به صد عشقـــ و هوســ می ارزد
منــ نه عاشقــ هستمــ و نه آلوده به افکار پلیـــد
منــ به دنبالـــ نگاهیــ هستمـــ
که مرا از پســ دیوانگیــ امــ می فهمد.
نویسنده :
Arash - ساعت 1:35 روز
جمعه 22 ارديبهشت 1391برچسب:,
با تمــام کــنارِ او بـــودنهایـــت کنار می آیم.... مــــحض رِضــــای خــــدا.... حداقــل دسـت از ســـرِ خــوابهایم بـــردار...
نویسنده :
Arash - ساعت 1:5 روز
جمعه 22 ارديبهشت 1391برچسب:,
میخــــــواهم عوض شوم!
چرا بایـــــد دلتنگ آغوشت باشم؟
نویسنده :
Arash - ساعت 1:4 روز
جمعه 22 ارديبهشت 1391برچسب:,
نویسنده :
Arash - ساعت 1:2 روز
جمعه 22 ارديبهشت 1391برچسب:,
وقتـــی بـــا 1 انگشـــت بـــه سمـــت کســـی اشـــاره مـــی کنـــی و مسخـــرش می...کنـــی اگـــه خـــوب بـــه دستـــت دقـــت کنـــی 3 تـــا انگشتـــت بـــه سمـــت خـــودتـــه!